نوشته شده توسط : امیر علی

به نام خداوند قادر متعال
وَ نُرِیدُ أَن نَّمُن‌َّ عَلَی الَّذِین‌َ اسْتُضْعِفُواْ فِی الاْرْض‌ِ وَ نَجْعَلَهُم‌ْ أَئمَة‌ً وَنَجْعَلَهُم‌ُ الْوَارِثِین‌َ ؛(قصص‌،5) ما می‌خواهیم بر مستضعفان زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم‌
 
امام خمینی(ره):
ما انقلابمان را به تمام جهان صادر می کنیم چرا که انقلاب ما اسلامی است و تا بانگ لا اله الا الله و محمدرسول الله بر تمام جهان طنین نیفکند مبارزه هست و تا مبارزه در هر کجای جهان علیه مستکبرین هست ما هستیم.
(صحیفة نور، جلد 11، صفحة 266 تاریخ 22/11/58)


 


در حالی که ظلمت تمام دنیا را فراگرفته بود نوری از ایران طلوع کرد و مردی آسمانی کلمه توحید را به بهترین وجه تعبیر کرد و به پا خاست. سربازان خود را از میان جوانانی که در ابتدای نهضت شیرخوارگانی بیش نبودند ،جست و اسلام را مطابق با حقیقت و آنطور که باید، تفسیر کرد.
جریانات مبارزاتی برای سرنگونی طاغوت و پیروزی اسلام ناب به فرماندهی امام روح الله مسیر خود را از جریانات التقاطی و مقدس نما جدا نمودند و تفسیر اسلام نابی را که از درس های پیرمرادشان گرفته بودند، در عمل به نمایش گذاشتند.
انقلاب اسلامی در حالی شکل گرفت که کمتر کسی فکر می کرد و گمان می برد که این حرکت مردمی مسلمانان ایران قرار است به انقلابی بزرگ تبدیل شود که امنیت و وجود مستکبرین جهان را بخطر اندازد.
وحدت کلمه و ایمان مردم در کنار پیروی از مرجعی صالح منجر به تحولی نو و بدیع در تاریخ بعد از غیبت کبری شد.
انقلاب اسلامی ایران در 22 بهمن سال 1357 به عنوان اولین حرکت برای گام بلند ظهور منجی بشریت به وقوع پیوست و بشارتی به تمام آزادی خواهان جهان داد.
اما این تازه ابتدای ماجرای پر پیچ و خم مبارزه حق علیه باطل بود. مستکبرین عالم که تاب پیروزی مستضعفین را نداشتند به توطئه و دستاویز علیه آنان پرداختند.
8 سال جنگ تحمیلی برای ملتی که هنوز تازه ابتدای راهی بلند و دراز قرار گرفته بسیار دشوار بود. بزرگترین جنگ قرن را مستکبرین عالم علیه نمایندگان مستضعفین جهان رقم زدند و امتحانی دیگر برای آنها شد و مجدد ملت از امتحان الهی سربلند بیرون آمد .
خورشید پر فروغ رهبری و ولایت حضرت روح الله در 14 خرداد 1368 خاموش شد ولی میراث گرانقدرش یعنی ولایت مطلقه فقیه همچنان ادامه یافت و با انتخاب بحق و شایسته شاگردی از مرام و مکتبش شاخ و برگ دیگری از این شجره طیبه بوقوع پیوست.
حصر اقتصادی ، توطئه های فرهنگی ، هجمه های سیاسی ، دروغ پراکنی های بین المللی ، بسیج مستکبرین برای از پای درآوردن این انقلاب و ... همه و همه در برابر ایمان مردم برای شکست طاغوت و زنده نگهداشتن نهضت و میراث امام روح الله ، هیچ بود.
ملت ایران راهی را برگزیده بود که  نتیجه آن آزادی و رستگاری است و اتفاقا این هدفشان در تلاقی با خواسته مستکبرین عالم بود که هر روز نقشه و توطئه ای جدید برای مردم مستضعف جهان می چینند که آن ها را به استضعاف بکشانند.
بحق تداوم انقلاب اسلامی ایران به حقانیت اراده و ایمان مردم و مخلصانه گذاشتن سنگ زیرین انقلاب توسط امام روح الله و تداوم رهبری شجاعانه و عادلانه آن یعنی امام خامنه ای برمی گردد که  قابل تشبیه به شجره ی طیبه ای است که متفاوت از دیگر انقلاب ها وتحولات سیاسی تاریخ جهان است.
 در سالگرد انقلاب اسلامی ایران همه ی مردم با وحدت کلمه همانند بهمن 57 بدون هیچ گونه جو سازی هایی به خیابان می ایند و با امام و انقلاب و رهبری تجدید پیمان می کنند  حضور بالای 80 درصدی مردم در پای صندوق های رأی و حماسه بی بدیل 9 دی در سال گذشته ورقی از این دفتر زرین است.
و این همان نور ایمان است که خداوند در دلهای مؤمن مردممان قرار داده است که در هرزمانی پرده از رخ منافقین داخلی و مستکبرین دست چدنی می کشد و هوای فضای غبار آلود را صاف می گرداند.
باید توجه داشت که انقلاب اسلامی در حال رخنه در تمام کشورهای منطقه و خصوصاً در کشورهای اسلامی است و ملتهای دیگر کشور ایران را و انقلابش را بعنوان الگو پذیرفته اند و حرکت های انقلابی در تونس و مصر و یمن و... شاهدی بر این مدعاست.
بار دیگر 22 بهمن امسال نیز روزی است برای نشان دادن قدرت ملت ایران و تداوم راه آرمان هایی که امام خمینی آن را بنا نهاد و امام خامنه ای آن را ادامه می دهد.


 

جبهه وبلاگی غدیر پس از دوسال ایجاد جنبش های سایبری اینک جنبش وبلاگی..22بهمن/انتفاضه مشرقین صدور انقلاب را پدید می آورد و از همه وبلاگنویسان و مخاطبین سایبری در نشر و تقویت این جنبش جهت همکاری دعوت بعمل میآورد.
بیایید در سی و دومین سال پیروزی انقلاب اسلامی و در اعلام حمایت و صیانت از ارزشهاى والاى اسلامى و انقلابى با ما چون همیشه همراه باشید و با قرار دادن لوگوى این جنبش و بیانیه آن فضاى سایبر را از فریاد وحدت انقلابی پر کنیم


 



:: بازدید از این مطلب : 669
|
امتیاز مطلب : 103
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24
تاریخ انتشار : چهار شنبه 13 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امیر علی

نویسنده: حجت الاسلامرسایی

پنجشنبه این هفته طبق دعوتنامه ای که برایم ارسال شده بود به حسینیه مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی در قم رفتم تا برای بار دیگر خاطرات سال های نخست طلبگی را زنده کنم . روزهایی که توفیق می شد تا در حرم حضرت معصومه به این مرد بزرگ  اقامه نماز جماعت کنیم ، خاطره روزهایی که به توصیه یکی از اساتیدمان به کتابخانه آیت الله مرعشی می رفتیم تا اگر نمی توانستیم برخی از کتب را خریداری کنیم حداقل آنها را ببینیم  و تورق کنیم ... 

در بدو ورود به مجلس ختم با اصرار فرزند آیت الله مرعشی که بعد از پدر متولی کتابخانه عظیم ایشان شده اند ،  کنار ایشان نشستم. کمی از مشکلات کتابخانه گفتند و در خصوص برنامه یکشنبه نکاتی را یادآور شدند . یکشنبه این هفته قرار است به همراه اعضای کمیسیون فرهنگی برای بازدید از این کتابخانه و چند مرکز فرهنگی دیگر به قم برویم . من از دوره ای که مدیر کل ارشاد قم بودم به فرزند آیت الله مرعشی که از جمله کتابشناسان و در امر کتب خطی صاحب نظر هستند ، ارادت پیدا کردم ...

بعد از من مهمان دیگری وارد مجلس شد که این روزها خیلی خبرساز شده و دائما از طرف ایشان خبری را تکذیب می کنند اما خودش نه تنها این خبر را تکذیب نکرده بلکه در هر فرصتی آن را تایید کرده . آسید علی خمینی وقتی وارد مجلس ختم شد، با استقبال  گرم آسید محمود مرعشی نجفی مواجه شد و در گوشه ای نشست . بعد از ورود نوه امام ، فرزند آیت الله مرعشی به من گفت : این علی آقا هم با حضورش در 9 دی بد جوری برخی ها را عصبانی کرده ...

قبل از شروع سخنرانی استاد فاطمی نیا از جا بلند شدم تا مجلس را ترک کنم ، همزمان آسید علی هم از جا بلند شد، فرصت را مناسب دیدم تا در بیرون حسینیه از ایشان بابت حضورشان در مراسم نهم دی تشکر کنم . داخل کوچه که شدیم بعد از سلام و علیک خودم را معرفی کردم ، گفت شما را می شناسم نیاز به معرفی نیست . به نمایندگی از مردم گفتم : علی آقا کاری که در روز 9 دی کردید و همراه مردم در مراسم دفاع از امام و بیعت با ولایت شرکت کردید ، خیلی بجا بود و دل های زیادی از دوستداران امام را شاد کرد . تواضع علی کوچولوی امام که امروز برای خودش رجل بلند بالایی شده، جالب بود . از پیامک تشکری که برایشان در همان ایام فرستاده بودم یاد کردم که گفت آن را دیدم ولی عذرخواهی کرد که فرصت پاسخ را نداشته چون می گفت آنقدر پیامک و تلفن برایم زده شد که مجبور شدم تا مدتی ، موبایلم را خاموش کنم . توصیه کردم یادداشتی را که در هفته نامه 9 دی درباره حضورشان در مراسم 9 دی به چاپ رسانده ایم را ببیند و به آسیدحسن آقا هم سلام برساند. ناسلامتی ما در درس لمعه آیت الله استادی با ایشان همدرس بودیم ...

دیشب در سایت های اینترنتی دیدم که به نقل از آقای غلامعلی رجایی و ایشان هم به نقل از آقای انصاری، حضور سید علی خمینی در مراسم 9 دی را تکذیب کرده اند ؟! واقعا برای آقای انصاری که امروز امورات بیت امام را در دست گرفته اند تأسف خوردم . به طوری خبر حضور سید علی را در مراسم 9 دی تکذیب می کنند که انگار، نوه حضرت امام در مجلس معصیت و گناه کبیره شرکت کرده ! نمی دانم اینها که به خود اجازه داده اند تا خود را وکیل تام الاختیار حضرت امام بدانند و هر وقت بخواهند از جانب ایشان سخن بگویند وهر وقت بخواهند تکذیب کنند، چطور به خود اجازه می دهند که سخنگوی نوه ایشان باشند که حی و حاضر است و نیاز به وکیل و  وصی ندارد. جالب است که آقای انصاری قصد دارد از کسانی که گفته اند نوه امام در مراسم 9 دی حضور داشته اند شکایت کند، با این حساب حتما آقای انصاری از آسید علی خمینی هم باید شکایت کند چون من که از حضور ایشان در مراسم 9 دی تشکر کردم ، نه تنها این خبر را تکذیب نکردند که از اظهار محبت و لطف مردم و  آشنایان نسبت به این اقدامشان اظهار شرمندگی کردند. خدا حفظ کند ایشان را که حجتی شدند علیه همه آنهایی که از امام خمینی (ره) فقط بهره برداری سیاسی می کنند.

... البته منتظر باشید تا آقای انصاری و دفتر امام ، حضور آسید علی خمینی در مراسم سالگرد آیت الله مرعشی نجفی در قم و بالطبع هم صحبتی با بنده را نیز تکذیب کند بالاخره این هم جرم کمی نیست!

بعد از انتشار این یادداشت در سایت های خبری، سایت جماران گفتگویی را بر خروجی خود قرار داد که علی رغم ظاهرا تکذیب گونه آن، در درونش پیام دیگری نهفته بود . به عنوان نویسنده این سطور همچنان بر گفتگویی که با سید علی خمینی داشته ام تاکید می کنم و بعد از شنیدن مصاحبه ایشان با سایت جماران آن هم بعد از حدود دو هفته به خوبی می فهم و می دانم که پشت قصه چیست، منتظر آینده می مانیم ، امیدوارم آقای انصاری از بنده و دیگران شکایت کند تا شاهد خود را به دادگاه فرا بخوانیم ، شاهدی که از سادات است ... نکته جالب در مصاحبه ای که بعد از دو هفته از نوه امام گرفته شده ، این است که سیدعلی خمینی حضور در مراسم 9 دی را سعادت می داند ، همین کافی است تا ما از عمق تفاوت نگاه ایشان با برخی از مدعیان خط امام آگاه شویم ، راستی دست اندرکاران سایت جماران ، آقایان انصاری و آقای غلامعلی رجایی هم معتقدند که برای حضور در مراسم 9 دی باید سعادت داشته باشند؟!

منبع: پايگاه اينترنتي حمید رسایی



:: برچسب‌ها: آسید علی خمینی , رسایی , آقای انصاری و دفتر امام ,
:: بازدید از این مطلب : 804
|
امتیاز مطلب : 97
|
تعداد امتیازدهندگان : 22
|
مجموع امتیاز : 22
تاریخ انتشار : پنج شنبه 30 دی 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امیر علی

وحيد يامين‌پور

رئیس صدا و سیما بودن مصیبت بزرگی است؛ شاید هیچ پست و سمتی در کشور به اندازه ی این سمت مورد توجه و به همین اقتضاء مورد نقد و طعن نباشد. تلویزیون را همه می بینند و همه نظر می دهند. منصف باشیم اذعان می کنیم که جلب نظر همه، اتفاق محالی است. آنهم در ایران که رسانه ی ملی نه یک ابزار سرگرم کننده که مهمترین رکن تبلیغی جمهوری اسلامی به حساب می آید. مدیران صدا و سیما چالش بزرگی در جذب، اقناع و جلب رضایت مخاطب دارند. بسیاری از آنها نمی دانند که چگونه سلیقه ی دم دستی و زرد پسند مخاطب عام را با توقع سطح بالای نخبگان و از طرفی با مطالبه ی آرمان گرایانه ی متدینین بیامیزند و اثری مورد پسند همه ارائه دهند .فراموش نمی کنم که روزی با یکی از مدیران میانی سیما وارد چالش شدم که زمان پخش مناسبی برای برنامه «دیروز امروز فردا» دست و پا کنم، مدیر مورد بحث با اطمینان می گفت که اگر برنامه شما بجای فوتبال پخش شود، حتماً عموم مردم گلایه خواهند کرد و من البته با همین استدلال خواستار حذف فوتبال و پخش برنامه بودم.(البته حدس می زنید که این جملات ویراستاری شده است)!

به هر تقدیر واقعیت درونی سازمان صدا و سیما با تصویری که بیرون از دیوارهای بلند جام جم منتشر شده است، فاصله ی بسیار دارد. آنها که امکان و استعداد واقعی صدا و سیما را می شناسند می دانند که توسعه ی یکباره ی شبکه های تلویزیونی در دوره ی آقای لاریجانی، آنتن ارزان و پول های کلانی را برای بسیاری از برنامه سازان به ارمغان آورد و رقابت تلویزیون جمهوری اسلامی با انبوهی از شبکه های ماهواره ای برای پرکردن اوقات فراغت مخاطبان اتفاقات بسیاری را موجب شد. یادمان نرفته که در اوایل دهه ی هفتاد در طول هفته شاهد یک سریال آن هم غالبا خارجی بودیم. اما شبکه های متعدد سیما در سال های اخیر سریال ها و تله فیلم های متعدد ساخت داخل را به نمایش می گذارد. آثاری که بسیاری شان آشکارا با عجله، شتاب و نظارت پایین تهیه و تولید شده اند. اما چاره چیست؟!

نهادهایی که متولی تربیت نیروی متخصص برای رسانه ی ملی بوده اند هم پای تحولات پرشتاب در این عرصه عمل نکرده اند. برخی تصور می کنند که مدیران صدا و سیما با حجم بالایی از فیلم نامه ها و طرح های با کیفیت مواجه اند و در انتخاب بهترین آنها درمانده اند! واقعیت خلاف این است. شاید تعداد فیلم نامه نویس های مورد اعتماد در تلویزیون از تعداد انگشتان دو دست بیشتر نشود، به شرح ایضا کارگردان های حرفه ای و... . متهم کردن صدا و سیما به کم کاری در حوزه ی تولید آثار فاخر دینی و فرهنگی کمی شبیه این است که وزارت ارشاد را به کم کاری در تولید رمان های مطلوب متهم کنیم. پاسخ روشن است؛ نویسنده ای باید بنویسد تا وزرات ارشاد اثر او را منتشر کند. این استدلال البته همیشه مشکل گشا نیست.

آیا صدا وسیما به ظرفیت موجود توجه داشته است یا دایره ی محدودی از برناسازان به راهروهای ساختمان شیشه ای و برج های مجاور راه می یابند؟ آیا ظرفیت بالفعل صدا و سیما متناسب با اهداف و آرمان های انقلاب اسلامی ساماندهی و سازماندهی شده یا در گیر و دار ملاحظه کاری ها و سست عنصری ها به وضعیتی کم خاصیت بدل شده است؟ آیا نیروهای متعهد و متخصص موجود(که چندان هم به وفور یافت نمی شوند) مورد حمایت مدیران و سیاست گذاران قرار می گیرند یا عرصه برآنها تنگ می شوند و به نفع چهره های زرد، به ظاهر جنجالی و نه چندان ارزشمند به لحاظ شخصیتی کنار گذاشته می شوند؟

انصاف حکم می کند که بالندگی صدا و سیما را در برخی حوزه ها بستاییم و برای سلامتی و طول عمر آثار ارزشمندی که کم و بیش به چشم می خورند، صلوات بفرستیم. کما اینکه جریان حزب الله و مردم متدین و قدر شناس ما هیچگاه چشم سفیدی نکرده اند و قدردان بوده اند. اما وظیفه ی جبهه ی فرهنگی انقلاب چیست؟ یقیناً صدا و سیما به عنوان مهمترین ارگان تبلیغاتی و اطلاع رسانی کشور رسالت بسیار مهم و نقش بی بدیلی را ایفا می کند. همین اهمیت و حساسیت است که توجه و حساسیت دغدغه مندان را بر می انگیزد و بر حجم انتقادها می افزاید. اتفاقاً انتقاد از صدا و سیما موثرترین خدمتی است که از دست ما بر می آید.

تجربه نشان داده است که رها کردن رسانه ی ملّی، حساسیت ها درون سازمانی را کاهش می دهد و نوعی بی توجهی به آرمان ها و اهداف اسلامی انقلابی را موجب می شود. اتفاقی که اثر آنرا کم و بیش در برخی مقاطع بر روی خروجی های صدا و سیما شاهد بوده ایم. مدیران و دست اندر کاران رسانه ی ملی باید بدانند که مجموعه ی تحت مدیریت آنها بطور دائم مورد رصد و نظارت عمومی است.

فتنه ی 88 حقایق بسیاری را آشکار کرد. برخی چهره های فرهنگی کم کاری و سست کاری تلویزیون در سال های اخیر را یکی از دلایل اصلی توسعه ی شبهات انتخاباتی دانسته اند. حرف اصلی این است که اگر تلویزیون بدرستی سیمای ایران اسلامی را نشان می داد هیچگاه عده ای تصور نمی کردند که کل ایران مانند آنها فکر می کند و از اقلیت بودن شان دچار شگفتی نمی شدند. این بیان، سهمی از حقیقت را داراست. حاشیه نشینان، روستائیان و طبقه ی سنتی و انقلابی در فیلم ها و سریال های وطنی سهم اندکی داشته اند و غالبا دیده نشده اند. فهم چرایی این اتفاق برای کسانیکه طبقه ی اجتماعی و خصلت های برنامه سازان، فیلم سازان و حتی برخی از مدیران میانی سازمان صدا و سیما را می شناسند، چندان دشوار نیست.

وقتی چاره ای از راه بردن رسانه ی ملّی با بدنه ی فعلی نباشد، چاره ی کار را باید در نقد و نظارت مداوم و سختگیری بر آثار و خروجی های سازمان جستجو کرد. این رویه ایست که هفته نامه ی «9 دی» علیرغم اعتقاد به صداقت و دغدغه مندی مدیران و مسوولان ارشد این سازمان برای کمک به آنها در پیش خواهد گرفت.



:: موضوعات مرتبط: , ,
:: برچسب‌ها: رئیس صدا و سیما , 9 دی , مصیبت بزرگ ,
:: بازدید از این مطلب : 628
|
امتیاز مطلب : 98
|
تعداد امتیازدهندگان : 23
|
مجموع امتیاز : 23
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 دی 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امیر علی

سفر ملك عبدالله پادشاه بيمار عربستان به واشنگتن، بازگشت وليعهد بيمار عربستان به رياض پس از چند سال دوري از اين كشور، تغييرات در پست هاي امنيتي عربستان و دستگيري ده ها نفر در اين كشور به اتهام اقدامات ضدامنيتي طي چند روز اخير بيانگر آن است كه در «بزرگترين همسايه جنوبي ايران» تحولاتي در حال انجام است. اما سطح اين تحولات چقدر است و چشم انداز آن چيست؟ دو سؤالي هستند كه پاسخ آن به تامل و بررسي ويژه نياز دارد. با وجود موانع مهم در تحليل اين مسائل، اين قلم سعي دارد، راهي را به ماوقع باز نمايد:

خلاصه مطلب

1- عربستان سعودي در حوزه عربي، داراي موقعيت محوري است. عربستان در طول صد سال گذشته همواره تلاش كرده تا از قدرت مالي براي بسط نفوذ سياسي و مذهبي خود در جهان اسلام استفاده نمايد. عربستان با استفاده از «جامع مدينه»- كه كانون تربيت مبلغان وهابي است- همواره در نقطه مقابل «جامع الازهر مصر» و «حوزه علميه قم» قرار داشته است. وهابي ها امروزه ده ها شبكه، نشريه، سايت الكترونيكي، بزرگترين چاپخانه كتاب و... را در اختيار دارند. مهمترين اهداف تبليغي اين «جامع وهابي» خنثي كردن اثرات انقلاب اسلامي در ميان ملل مسلمان بوده است و در يك جمعبندي بايد گفت جريان وهابيت در مقابله با انقلاب اسلامي چندان موفقيتي نداشته است.

2- سيستم سياسي عربستان سعودي برخلاف آنچه تصور مي شود، «لائيك» است به اين معنا كه به احكام مذهبي پايبندي ندارند، البته قدرت در عربستان ميان آل سعود و وهابيت به نوعي تقسيم شده است ولي علماي متعصب وهابي حق دخالت در امور مربوط به خاندان آل سعود را ندارند. اين در حالي است كه در موارد و مواقعي سران سعودي، سران وهابي را به تمكين واداشته اند. سيستم سياسي عربستان از وهابيت به عنوان يك ابزار براي سركوب مخالفان اين خاندان و مخالفان مذهبي عربستان در خارج از مرزها استفاده مي كند. در طول سي سال گذشته نمونه هايي از اين استفاده در پاكستان، افغانستان، عراق، تاجيكستان، چچن، بوسني هرزگوين و بعضي از مناطق ايران مشاهده گرديده است.

3- در درون اين خاندان دو تيره «سديري» و «نجدي» هستند. حكومت عمدتا در اختيار «نجدي ها» بوده است و در مواردي هم به سديري ها رسيده است. از نظر فكري نجدي ها وابستگي بيشتري به تفكر وهابي داشته. ملك عبدالله تنها فرزند عبدالعزيز است كه به تيره سديري ها تعلق دارد. عبدالله غيرمذهبي تر از برادران مقبور خود مي باشد. با مرگ ملك عبدالله حكومت به نوادگان مي رسد. هم اينك رقابت فراواني در اين خانواده بر سر جانشيني ملك عبدالله درگرفته است. پيش از اين «شوراي بيعت» شاهزاده «سلطان»- از تيره نجدي ها- را به عنوان وليعهد انتخاب كرده بود اما او به دليل مخالفت ملك عبدالله عملا نتوانست كاري انجام دهد و از اين رو به بهانه بيماري در خارج از عربستان زندگي مي كرد. فرزند او «بندر» با نفوذ در عربستان كودتايي را عليه ملك عبدالله به راه انداخت كه به نتيجه نرسيد و به خروج بندر از عربستان انجاميد. ملك عبدالله با افزودن بر اختيارات شاهزاده «نايف» وزير كشور علاقه خود را به جايگزين كردن او ابراز كرد. نايف از تيره سديري ها به حساب مي آيد اما در عين حال داراي شخصيتي منعطف و غيرقاطع مي باشد. از آن طرف شاهزاده سلطان به دليل بيماري لاعلاج و كهولت سن از حمايت فعلي اكثر اعضاي خاندان برخوردار نيست. آنان معتقدند فوت سه پادشاه در سي سال ضربات سنگيني به خاندان زده و بايد فرد جوانتري جايگزين شود. براين اساس سلطان درصدد است تا فرزند خود «بندر»- 60 ساله- را جايگزين خود كند. اما بندر بن سلطان در ميان كشورهاي عربي يك كودتاچي- كودتا عليه عبدالله و كودتا عليه بشار الاسد- به حساب مي آيد.

4- اين كشور از تعارضات ملي و مذهبي هم شديداً رنج مي برد. نزديك به هفت ميليون از جمعيت نوزده ميليوني عربستان را شيعيان تشكيل مي دهند. رژيم عربستان سعودي به دروغ مدعي است كه جمعيت اين كشور بيست و هفت ميليون نفر است. شيعيان سه استان جنوبي اسماعيلي مذهبند و شيعيان مناطق شرقي را شيعيان اثني عشري تشكيل مي دهند. شيعيان در عربستان جمعيتي به شدت تحت فشارند و هر نوع بهم ريختگي وضعيت در رياض مي تواند آنان را به ميدان بياورد.

5- از منظر آمريكا، رژيم صهيونيستي و اكثر دولت هاي عربي، هرگونه تحول ناخواسته در عربستان و مصر، بزرگترين انفجار اجتماعي را در جهان اسلام به نفع انقلاب اسلامي به وجود مي آورد و ريشه نفوذ غرب و رژيم صهيونيستي را در خاورميانه مي خشكاند. از اين رو آنان هرگونه تحول در شبه جزيره را با دقت زير نظر دارند ولي آيا اين مراقبت تقدير الهي را دگرگون مي كند؟ پاسخ منفي است.

دلیل این پاسخ و مشروح این خلاصه ها در پایین تر

 

1- عربستان سعودي در حوزه عربي و در ميان كشورهاي اهل سنت، داراي موقعيت محوري است. اين موقعيت محوري از يك سو به دليل وجود مقدس ترين شهرهاي مسلمين- مكه و مدينه- در اين سرزمين و از سوي ديگر به دليل برخورداري كشور- بزرگ و كم جمعيت- عربستان از درآمد سرشار نفتي است. عربستان در طول صد سال گذشته همواره تلاش كرده تا از قدرت مالي- ناشي از صدور روزانه بين هشت تا دوازده ميليون بشكه نفت- براي بسط نفوذ سياسي و مذهبي خود در جهان اسلام استفاده نمايد. از همين رو مي توان جاي پاي دربار سعودي را در اكثر كشورهاي اسلامي و در ميان اكثر مجامع مسلمين مشاهده كرد. عربستان با استفاده از «جامع مدينه»- كه كانون تربيت مبلغان وهابي است- همواره در نقطه مقابل «جامع الازهر مصر» و «حوزه علميه قم» قرار داشته است. وهابي ها امروزه ده ها شبكه تلويزيوني، ده ها شبكه راديويي، چندين نشريه، ده ها سايت الكترونيكي، بزرگترين چاپخانه كتاب و... را در اختيار دارند. در طول سي سال گذشته، مهمترين اهداف تبليغي اين «جامع وهابي» خنثي كردن اثرات انقلاب اسلامي در ميان ملل مسلمان بوده است و در يك جمعبندي بايد گفت عليرغم صرف ميلياردها دلار، ميليون ها ساعت وقت و چاپ هزاران كتاب و اعزام هزاران مبلغ، جريان وهابيت در مقابله با انقلاب اسلامي چندان موفقيتي نداشته است ولي به هرحال مانع تراشي وهابيت در مقابل انقلاب اسلامي در خارج از مرزها به وضوح ديده مي شود.
2- سيستم سياسي عربستان سعودي برخلاف آنچه تصور مي شود، «لائيك» است به اين معنا كه پادشاه، وليعهد و ساير شاهزادگان سعودي كه بطور مطلقه بر مركز و سيزده ايالت اين كشور حكم مي رانند، به احكام مذهبي پايبندي ندارند، انجام قمار، خوردن شراب و تماس با زنان خارج از ضوابط شرعي بطور گسترده و نسبتا علني در اين خاندان جريان دارد. البته قدرت در عربستان ميان آل سعود و وهابيت به نوعي تقسيم شده است ولي علماي متعصب وهابي حق دخالت در امور مربوط به خاندان آل سعود را ندارند. اين در حالي است كه در موارد و مواقعي سران سعودي، سران وهابي را به تمكين واداشته اند به عنوان مثال در مورد روابط رسمي عربستان با آمريكا و روابط غيررسمي آنان با رژيم صهيونيستي، وهابي ها سكوت كرده اند و حال آن كه در آموزه هاي وهابيت هرگونه همكاري با مسيحيت و يهود، كفر و جرم تلقي شده است. سيستم سياسي عربستان از وهابيت به عنوان يك ابزار براي سركوب مخالفان اين خاندان و مخالفان مذهبي عربستان در خارج از مرزها استفاده مي كند. در طول سي سال گذشته نمونه هايي از اين استفاده در پاكستان، افغانستان، عراق، تاجيكستان، چچن، بوسني هرزگوين و بعضي از مناطق ايران مشاهده گرديده است. جريان القاعده در طول ده تا پانزده سال گذشته به عنوان «بين الملل وهابي» عامل بسياري از جنايات هولناك عليه اهل سنت و شيعيان در اين كشورها بوده است. البته امروز جريان القاعده و وهابيت از سوي عموم مسلمانان به عنوان جرياناتي ضد اسلامي شناخته شده و از نفوذ آنان بشدت كاسته شده است.
3- خاندان آل سعود در طول صد سال گذشته بندرت شاهد تحولاتي بوده است چرا كه همه افراد آل سعود بر حفظ «حاكميت مطلقه» در خاندان خود اتفاق نظر كرده اند. در عين حال در درون اين خاندان دو تيره قابل بازشناسي اند، تيره «سديري» و تيره «نجدي» در طول يكصد و پنجاه سال گذشته، حكومت عمدتا در اختيار «نجدي ها» بوده است و در مواردي هم پادشاهي به سديري ها رسيده است. از نظر فكري نجدي ها وابستگي بيشتري به تفكر وهابي داشته و از نوگرايي كمتري برخوردار بوده اند. ملك فهد و ساير برادران او كه بعد از مرگ «عبدالعزيز بن عبدالرحمن»- در سال سي و دو شمسي- به ترتيب به قدرت رسيدند به تيره نجدي ها تعلق داشته اند. ملك عبدالله تنها فرزند عبدالعزيز است كه به تيره سديري ها تعلق دارد. عبدالله غيرمذهبي تر از برادران مقبور خود مي باشد و تسلط علماي وهابي روي او به نسبت- قبلي ها- كمتر است. با مرگ ملك عبدالله دوران حكومت فرزندان عبدالعزيز به پايان و نوبت به نوادگان مي رسد. هم اينك رقابت فراواني در اين خانواده بر سر جانشيني ملك عبدالله درگرفته است. پيش از اين «شوراي بيعت» كه مسئول انتخاب پادشاه است، شاهزاده «سلطان»- از تيره نجدي ها- را به عنوان وليعهد انتخاب كرده بود اما او به دليل مخالفت ملك عبدالله عملا نتوانست كاري انجام دهد و از اين رو به بهانه بيماري در خارج از عربستان زندگي مي كرد. در اين دوران، فرزند او «بندر» با نفوذ در سيستم پليس و دستگاه امنيتي عربستان كودتايي را عليه ملك عبدالله به راه انداخت كه به نتيجه نرسيد و به خروج بندر از عربستان انجاميد. ملك عبدالله در اين دوران با افزودن بر اختيارات شاهزاده «نايف» وزير كشور علاقه خود را به جايگزين كردن او به جاي «شاهزاده سلطان» ابراز كرد. نايف از تيره سديري ها به حساب مي آيد و روابط فعالي با كشورهاي عربي دارد اما در عين حال داراي شخصيتي منعطف و غيرقاطع مي باشد. از آن طرف شاهزاده سلطان هرچند به طور قانوني جانشين ملك عبدالله است ولي به دليل بيماري لاعلاج و كهولت سن از حمايت فعلي اكثر اعضاي خاندان برخوردار نيست. آنان معتقدند فوت سه پادشاه در يك دوره زماني سي ساله ضربات سنگيني به خاندان زده و بايد فرد جوانتري جايگزين شود. براين اساس سلطان كه شانسي براي انتخاب ندارد درصدد است تا فرزند خود «بندر»- 60 ساله- را جايگزين خود كند. بندر از حمايت وهابي ها و نيز آمريكايي ها، برخوردار است چرا كه از نظر آنان شرايط منطقه اقتضا مي كند كه يك چهره قاطع امنيتي در عربستان به پادشاهي برسد كمااينكه آنان در مورد مصر هم روي انتخاب «عمر سليمان» وزير فعلي امنيت مصر به جاي مبارك- در مقابل جمال مبارك و محمد البرادعي- تاكيد دارند. اما بندر بن سلطان از يك سو در ميان كشورهاي عربي يك كودتاچي- كودتا عليه عبدالله و كودتا عليه بشار الاسد- به حساب مي آيد و از سوي ديگر اكثر خاندان آل سعود و اكثر اعضاي «شوراي بيعت»- كه عبدالله آن را در سال هشتاد و پنج شمسي به عنوان ساز و كاري براي انتخاب پادشاه تاسيس كرد- از انتخاب وي حمايت نمي كنند. براين اساس عليرغم حمايت قاطع وهابي ها و آمريكا، به قدرت رسيدن بندر بعيد به نظر مي رسد و از آن طرف عليرغم آنكه نايف هم از سديري هاست شانس بيشتري براي رسيدن به اين سمت دارد.
4- به غير از مسائل درون خانواده و افت شديد موقعيت آل سعود در عربستان، اين كشور از تعارضات ملي و مذهبي هم شديداً رنج مي برد. نزديك به هفت ميليون از جمعيت نوزده ميليوني عربستان- يعني نزديك سي وهفت درصد- را شيعيان تشكيل مي دهند كه در استان هاي شرقي و جنوبي اين كشور سكونت دارند. رژيم عربستان سعودي از يك سو به دروغ مدعي است كه جمعيت اين كشور بيست و هفت ميليون نفر است و حال آن كه آگاهان سياسي در درون عربستان اين عدد را حداكثر نوزده ميليون نفر مي دانند. از سوي ديگر، اين رژيم جمعيت غيرحنبلي عربستان- اعم از پيروان ساير مذاهب اسلامي و پيروان ساير اديان ابراهيمي- را ده درصد جمعيت اين كشور به حساب مي آورد و حال آن كه فقط شيعيان حدود سي و هفت درصد از جمعيت عربستان را به خود اختصاص داده اند. شيعيان سه استان جنوبي- عسير، جيزان و نجران- كه در مجاورت مرزهاي شمالي يمن قرار دارند، اسماعيلي مذهبند و شيعيان مناطق شرقي اين كشور- شامل شش استان- را شيعيان اثني عشري تشكيل مي دهند. شيعيان در عربستان جمعيتي به شدت تحت فشارند و هر نوع بهم ريختگي وضعيت در رياض و كاهش فشارهاي مركز مي تواند آنان را به ميدان بياورد. اين نكته اي است كه آمريكا، وهابيت و خاندان آل سعود را بشدت نگران كرده است.
5- از منظر آمريكا، رژيم صهيونيستي و اكثر دولت هاي عربي، هرگونه تحول ناخواسته در عربستان و مصر، بزرگترين انفجار اجتماعي را در جهان عرب و جهان اسلام به نفع انقلاب اسلامي به وجود مي آورد و اين به روند پيدايي دولت هاي همخوان با بلوك مقاومت در خاورميانه سرعت فراواني داده و ريشه نفوذ غرب و رژيم صهيونيستي را در خاورميانه مي خشكاند. از اين رو آنان با احتياط فراوان هرگونه تحول در شبه جزيره را با دقت زير نظر دارند ولي آيا اين مراقبت تقدير الهي را دگرگون مي كند؟ پاسخ آن روشن است دلهره دستگاه نظامي و امنيتي آمريكا در حال انعقاد قراردادهاي صد و بيست ميليارد دلاري تسليحات به عربستان و... نشان مي دهد كه پاسخ منفي است.

نویسنده: سعدالله زارعي



:: بازدید از این مطلب : 664
|
امتیاز مطلب : 73
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
تاریخ انتشار : سه شنبه 23 دی 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امیر علی

روز شمار واقعه عاشورا

هشتم ذیحجه 60 هجری قمری

اينجا كوفه است و امروز، هشتم ذيحجه هزار و چندصد سال پيش است. ماه پاياني سال 60 هجري و 32 روز قبل از عاشوراي سال .61 مسلم بن عقيل نماينده امام حسين(ع) چند روزي است كه وارد شهر شده و تا امروز، نزديك به 18هزار نفر از مردم كوفه با نايب امام زمان خويش بيعت كرده اند... امشب، اما كوفيان عهد مي شكنند و مسلم در ميانه ميدان تنها مي ماند. ابن زياد، فرستاده يزيدبن معاويه شايع كرده است كه سپاه عظيمي از شام به حمايت او و براي سركوب مسلم و هوادارانش، پاي در ركاب عازم كوفه اند - چيزي شبيه تهديد سران فتنه به حمله نظامي قريب الوقوع آمريكا- جارچيان حكومت اموي دوره افتاده اند و به مردم كوفه توصيه مي كنند براي در امان ماندن از حمله سپاه شام و منجنيق هاي آتشبار، بايد از ياري مسلم بن عقيل دست بردارند و با ابن زياد كه فرستاده و سرسپرده يزيد است دست بيعت بدهند- باز هم شبيه عمليات رواني فتنه گران 88 كه تنها راه پيشگيري از حمله نظامي به ايران را رويكرد مردم به سرسپردگان آمريكا مي دانستند و موسوي و كروبي و خاتمي را آدرس مي دادند- چه شباهت عجيبي و چه عبرت انگيز!
اينجا كوفه است! هزار و چندصد سال قبل. مسلم بن عقيل تنها مانده است. از سپاه پاسداران و ارتش اسلامي و خيل عظيم جان بركفان بسيجي و توده هاي ميليوني مردم با بصيرت ايران و حماس و حزب الله لبنان و... هم خبري نيست. آن روز اگر اينان بودند كه به قول امام راحلمان(ره) ماجرا آنگونه ورق نمي خورد كه خورد و پايان داستان مسلم آنگونه مي شد كه اين روزها شد.
فردا، آشناي غريب كوفه و هاني بن عروه را كه ميزبان نايب امام(ع) بود بر بام دارالعماره گردن مي زنند و پيكرهاي مطهر آنان را در كوچه هاي كوفه بر زمين مي كشند... و كوفه پرخروش ديروز، بي اعتنا و خاموش فقط به نظاره ايستاده است. شايد مسلم بن عقيل در واپسين دقايق قبل از شهادت به ياد سخن امير مومنان(ع) افتاده بود كه «روزي از رسول خدا(ص) پرسيدم، آيا عقيل را دوست مي داريد؟ و حضرت در پاسخ فرمود؛ آري! به خدا سوگند او را دوچندان دوست دارم، خودش را و پدرش ابوطالب را و فرزندش مسلم را كه در حمايت از فرزندت حسين(ع) به شهادت مي رسد. اهل ايمان در سوگ او مي گريند و فرشتگان بر او درود مي فرستند».
عهدشكني مردم آن روز كوفه اما، همه از دنياپرستي آنان ريشه نمي گرفت و ترس از سپاه خيالي شام تمامي ماجرا نبود. پاي عوامل ديگري نيز در ميان بود، بارها خطرناك تر و گمراه كننده تر. آلودگي شماري از خواص و موقعيت ناشناسي و بي بصيرتي شماري ديگر و صد البته برخي از خواص چون مسلم بن عوسجه و حبيب بن مظاهر نيز آن عهد را كه با خداي خويش بسته بودند، لبيك گويان به ميقات بردند و در ركاب مولايشان ايستادند و پاي فشردند و جان سپردند.
ماجرا، اگرچه پردامنه است و گفتني هاي آن بسيار ولي در اين مختصر به دو نمونه از خواص آن روزگار اشاره مي رود؛ شريح قاضي از شمار خواص آلوده و از ميان خواص موقعيت ناشناس، يكي چون جناب سليمان بن صرد خزائي. او، هرچند آن روزها در تشخيص موقعيت به خطا رفته بود ولي عاقبتي خوش داشت و با برپايي نهضت توابين به خونخواهي شهداي كربلا برخاست و سرانجام در اين راه به شهادت رسيد و اما...
الف: «هاني بن عروه» از بزرگان شيعه است. او از ياران رسول خدا(ص) و مردي شجاع، دانشمند و مورد احترام همگان است. مسلم بن عقيل بعد از ورود ابن زياد به كوفه، از خانه مختار كه در آن آشكارا ساكن بود به خانه هاني نقل مكان كرد. ابن زياد با حيله و ترفند از ماجرا باخبر شد و هاني را به دارالعماره فراخوانده و تحت شكنجه هاي سخت قرار داد. قوم هاني كه از طولاني شدن غيبت وي نگران شده بودند با شمشيرهاي آخته دارالعماره را به محاصره درآورده و هاني را طلب كردند. وحشت بر قصر حكومتي كوفه سايه افكند. ابن زياد مي دانست كه قوم هاني شجاع و پرشمارند و اگر به دارالعماره يورش آورند بساط حاكميت فرستاده يزيد برچيده خواهد شد، راه مقابله با شمشير بسته بود...
ساعتي بعد، قوم هاني بن عروه، بي آن كه بزرگ قبيله خويش را از چنگ ابن زياد رهانيده و يا او را ديده باشند، به خانه و كاشانه خود بازگشتند. تعجب آور است؟ نه... شريح قاضي به دستور ابن زياد بر بام دارالعماره رفته و در حالي كه هاني با چهره خون آلود زير شكنجه بود به قوم وي اطمينان داده بود كه هاني ميهمان گرامي ابن زياد است و با او به گفت وگوي دوستانه نشسته است! و قوم هاني به گفته شريح اعتماد كرده بودند. چرا...؟! به اين علت كه شريح را با سابقه قبلي او كه قاضي دوران حضرت امير عليه السلام بود، مي شناختند و نمي دانستند شريح با بدره هاي زر و املاك و مستغلاتي كه از ابن زياد به رشوه گرفته، تغيير ماهيت داده است و از گذشته خويش فقط يك تابلوي دروغين روي دست گرفته و با آن دين فروشي مي كند. اگر قوم هاني مي دانستند كه «ميزان حال فعلي افراد است» فريب تابلوي شريح را نمي خوردند و همين اندازه كه مي ديدند شريح مورد وثوق و اعتماد ابن زياد است و زبان حاكمان شام به كام دارد، در هويت او ترديد مي كردند و خيلي زود به هويت واقعي او پي مي بردند. كاش مي دانستند، تابلوهايي نظير، قاضي دوران حضرت امير(ع)، نخست وزير دوران جنگ، نماينده حضرت امام(ره) در حج و بنياد شهيد، نمايندگي امام خميني(ره) در موسسه كيهان، حكم از امام براي دادستاني كل كشور و... فقط هنگامي ارزشمند است و مي تواند ملاك اعتماد باشد كه «حال فعلي» صاحبان اين «عنوان »ها با آنچه بر «تابلوهاي قبلي» آنان نقش بسته است، همخواني و انطباق داشته باشد. در جريان فتنه 88 كه «جنگ احزاب» بود و تمامي دشمنان ريز و درشت اسلام و انقلاب و امام و رهبري از داخل و خارج براي مقابله با جمهوري اسلامي ايران به هم پيوسته بودند، وقتي مردم با بصيرت اين مرز و بوم، سران فتنه را ديدند كه سر بر آستان آمريكا و انگليس و اسرائيل مي سايند و زبان آنها را به كام گرفته اند، خيلي زودتر از آنچه دشمنان بيروني تصور مي كردند، هويت فرستادگان و برگزيدگان دشمن را شناخته و فرياد «شريح قاضي» ها را نه فقط به هيچ انگاشتند، بلكه با حضور ده ها ميليوني و بصيرت خويش، «چشم فتنه» را به قول حضرت امير(ع) كور كردند.
ب: و اما، جناب سليمان بن صرد خزائي- رحمه الله عليه- حال و هواي ديگري دارد. او از بزرگان و رهبران شيعيان عراق و از اصحاب و ياران نزديك امير المومنين(ع) و امام حسن(ع) بود و در بسياري از ميادين جهاد حضور داشت. سليمان طلايه دار دعوت از امام حسين(ع) به كوفه بود، اما خود به هر علت- كه در اين وجيزه نمي گنجد- مسلم بن عقيل را ياري نكرد و در ياري امام حسين عليه السلام نيز كوتاهي كرد. سليمان مورد وثوق مردم كوفه و همه مسلمانان بود. او بعد از ورود مسلم بن عقيل به كوفه با آن كه مي دانست مسلم فرستاده و نايب امام زمان اوست از ياري و حمايت مسلم خودداري كرد و در پاسخ به اعتراض افرادي نظير مسلم بن عوسجه، حبيب بن مظاهر و مختاربن ابوعبيد، گفت؛ منتظر ورود خود امام عليه السلام باقي مي ماند! دقيقا همان بهانه اي كه اين روزها برخي از مدعيان دروغين انتظار ولي عصر(عج) بر زبان دارند و يا شماري از منتظران بي بصيرت به آن چنگ مي زنند. سليمان صرد بايد مي دانست كه نمي توان مدعي پيروي از امام حسين(ع) و انتظار ورود ايشان بود، اما از بيعت و همراهي با نايب و فرستاده آن امام بزرگوار سر باز زد! اين سرپيچي به گونه اي آشكار با آن ادعا مغايرت دارد و كساني كه از پيروي نايب امام زمان خويش سرپيچي مي كنند، از فرمان مستقيم و بي واسطه امام(ع) نيز سر مي پيچند و سليمان بن صرد خزائي هم چنين بود و از حضور در كربلا و ياري امام حسين(ع) خودداري كرد! امروز هم در مقياسي بسيار كوچكتر شاهد برخي از خواص هستيم كه دشمني و كينه توزي آشكار قدرت هاي استكباري و دنباله هاي داخلي آنها عليه اسلام و انقلاب و نايب امام زمان - ارواحناله الفداء- را مي بينند ولي روزهاي حادثه- نظير فتنه 88- در صحنه حضور ندارند. ادعا مي كنند كه در انتظار امام عصر(عج) نشسته اند و نمي دانند در انتظار يوسف زهرا(س) بايد ايستاد تا مصداق اين آيه شريفه نبود كه «رضوا بأن يكونوا مع الخوالف.... به همراهي با خانه نشينان راضي شدند و بر دل هاشان مهر نهاده شده، از اين روي اهل تفقه نيستند».
به كوفه برگرديم، خودداري سليمان از ياري مسلم بن عقيل، زبان ابن زياد را به تخطئه مسلم در ميان مردم دراز كرد. خناسان و حراميان به ملت مي گفتند؛ اگر مسلم برحق است و حسين بن علي(ع) به حق قيام كرده است، چرا شخصيت برجسته اي نظير سليمان بن صرد كه از بزرگان شيعه و طليعه دار دعوت از حسين(ع) است مسلم را ياري نمي كند؟! و بعدها كه سليمان بن صرد از حضور در كربلا نيز سر باز زد، به همين توهم عليه قيام اباعبدالله(ع) دامن مي زدند.
خدا بر درجات امام راحل ما(ره) بيفزايد كه مي فرمود- و تاكيد مي كرد كه با جرات مي گويد- مردم زمان ما از مردم حجاز در دوران رسول خدا(ص) و مردم كوفه در دوران علي مرتضي(ع) برترند و چنين است كه ترفندهاي موثر آن روزهاي دشمن در اين روزها بي اثر است چرا كه امروزه نگاه مردم به ولي امر و جلودار قافله است نه به خواص، از اين روي، خواص آلوده و غافل اگرچه در مقايسه با آن روزها، بسيار اندك و كم شمارند ولي چنانچه بلغزند و پاي از صراط مستقيم- خداي نخواسته- به عمد يا كم بصيرتي، بيرون بگذارند، جماعت را با خود نمي لغزانند، بلكه خود رفوزه شده و سقوط مي كنند.
جناب سليمان صرد خزائي، اما، آنگونه كه اشاره شد، به خطاي خود - هرچند ديرهنگام- پي برد و با شهادت خويش نام نيكي از خود به يادگار گذاشت. سليمان اجازه سوءاستفاده بيشتر از خطاي خويش را به حراميان نداد... و خداي مهربان عاقبت همه- مخصوصا مدعيان- را ختم به خير فرمايد تا در آوردگاه اين روزها كه در دو سوي آن تمامي اسلام و تمامي كفر به تخاصم رو در روي هم ايستاده اند تماشاچي نباشند و به بهانه اين كه از فلان ماجرا- به حق- دل خوشي ندارند و يا به فلان موضوع- باز هم بر فرض صحت نظرشان- اعتراض دارند، از حضور آشكار در جبهه حق باز نمانند. امروز، راه ميانه اي نيست، فماذا بعدالحق الاالضلال...
نویسنده: حسين شريعتمداري



:: بازدید از این مطلب : 738
|
امتیاز مطلب : 65
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
تاریخ انتشار : سه شنبه 23 دی 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امیر علی

قابل توجه نمایندگان اصلاح طلب مجلس!

این هم صحبت امام است.

 



:: بازدید از این مطلب : 606
|
امتیاز مطلب : 67
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
تاریخ انتشار : سه شنبه 23 دی 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امیر علی

خلاصه این مطلب

1) توضیح فیلم و پاسخ به شبهه و پرسشي مقدر در ذهن افراد بي خبر از اين ماجرا و تذكري به آنان كه غفلتا چشم بر واقعيات بسته اند؛ همانان كه به دروغ وانمود مي كنند، اين فيلم، متاثر از حوادث و قضاياي فتنه پس از انتخابات، ساخته شده است.

2) فيلم ملك سليمان، سرگذشت فتنه در هميشه تاريخ است و آتش فتنه هم هماره با حضور و ميانداري شيطان در متن جامعه برافروخته مي شود و این فيلم مبتني بر قصه انبياء، داستان راستان است و با خيال بافي هاي معمول در رمان ها، فاصله بسيار دارد.

3) رمز و راز شباهت به فتنه سال گذشته را بايد در حقيقتي جست كه از قضا، راه گم كردگان و تجديدنظرطلبان انقلاب از آن غافل بوده اند و آن اين واقعيت است كه خاستگاه فتنه، دل هاي ما آدميان است كه در ضميرمان، استعداد قبول حق و روي كردن به باطل را توأمان داريم.

4) تماشاي اين فيلم براي همه، به ويژه مشتاقان فيلم هاي فاخر، فرصتي مغتنم به شمار مي آيد اما فراتر از آن، فيلم ملك سليمان، به مثابه كلاس درسي است كه دريچه هاي تازه اي را پيش روي آدمي مي گشايد.

5) و اما مقصود اصلي اين نوشتار:

اكنون، همه دستگاه هايي كه ماموريت ارتقاي فرهنگ ديني و فرهنگ اخلاقي و اجتماعي را بر دوش دارند، همه شخصيت ها و جايگاه هاي محترمي كه براي رشد معنوي مردم، خود را مسئول مي شناسند، همه دولتمردان، همه عالمان دين، رسانه ها و همه امامان جمعه و واعظان اندرزگو مخاطب اين پيشنهاد نهايي اند، كه؛ براي بيشتر ديده شدن اين فيلم شكوهمند و اثرگذار، احساس وظيفه كنند و براي دامن زدن به يك شور ملي در استقبال از اين اثر سينمايي عظيم ضد فتنه، نبايد قدمي بردارند؟

 

شكوه پرده جادويي - يادداشت حسين صفارهرندي وزیر سابق ارشاد در کیهان


1) زياده از سه هزار سال پيش، آن هنگام كه پيشوايي بني اسرائيل به سليمان، فرزند داود نبي رسيد، مردمان به آزموني پيچيده و دشوار مبتلا شدند. ابليس، سپاه خويش را فرا خواند و با ماموريت فريب خلق به سرزميني گسيل داشت كه فرمانروايش اين پيامبر خدا بود.
در اين زمان، شياطين جنّ از هر زمان ديگر به آدميان نزديكتر شدند و به كار وسوسه و اغواي بني اسرائيل همت گماردند. جماعتي كه به خاطر منافع دنيوي، از پيش، دل در گرو شيطان داشتند، در كانون فتنه واقع شدند. جمعي ديگر از سر جهل و بي بصيرتي، به تسخير ترفندهاي نوادگان ابليس درآمدند و بر قوم خويش شوريدند. اما گروهي كه به سلاح تقوا و اطاعت از ولي خدا مجهز بودند و شياطين را به ساحت وجودشان راهي نبود، به فرمان پيشواي خود، راه كارزار با فتنه جنيان در پيش گرفتند و در اين مسير دشوار، رنج بسيار و مصائب بي شمار را به جان خريدند.
آخرالامر با سركوب فتنه، سليمان و پيروانش، مزد پايمردي و توكل برخداي خويش رادريافت كردند. شيطان، در برابر مجاهدان راه خدا، تاب نياورد و شكست را پذيرا شد و جن زدگان و وسوسه شدگان، دل هاي خود را از ولايت ابليس، تهي كردند و به فرمان و محبت ولي خدا درآمدند و اين گونه ملك سليمان پيامبر، در ديار پيامبران استقرار يافت.
اين روزها پرده جادويي(سينما) پذيراي فيلمي است كه در آن، بخشي از زندگي پرماجراي جناب سليمان نبي(ع) به تصوير درآمده است.
تقدير الهي، چنان بود كه ساخت اين فيلم عظيم، در سال هاي آغازين دولت نهم، كليد بخورد و به مدد حق، در واپسين سال عمر اين دولت، در حالي كه قريب شش ماه به انتخابات سال 88 باقي مانده بود، كار فيلمبرداري، تدوين و بخش اعظم مراحل ساخت، به انتها رسيد و پس از طي مراحل جزئي باقي مانده، همچون موسيقي فيلم و... هنوز هفته ها با انتخابات فاصله داشتيم كه فيلم ملك سليمان در اكران ويژه، بر پرده سينما فرهنگ درخشيد.
توضيح اخير، از آن رو مورد تاكيد قرار گرفت كه پاسخي باشد به شبهه و پرسشي مقدر در ذهن افراد بي خبر از اين ماجرا و تذكاري به آنان كه غفلتا چشم بر واقعيات بسته اند؛ همانان كه به دروغ وانمود مي كنند، اين فيلم، متاثر از حوادث و قضاياي فتنه پس از انتخابات، ساخته و پرداخته شده است.

2) اما حقيقت آن است كه فيلم ملك سليمان، سرگذشت فتنه در هميشه تاريخ است و آتش فتنه هم هماره با حضور و ميانداري شيطان در متن جامعه برافروخته مي شود. اين فيلم داستان زندگي يكي از فرستادگان خداست و روح حاكم بر اين داستان، همان است كه از قرآن كريم و روايات معصومين(ع) استنباط شده است. لذا اگر هنرمند برجسته و متعهد ما جناب شهريار بحراني، بيست سال پيش هم، قصد ساختن اين فيلم را مي كرد، فرآورده آن زمان نيز چندان تفاوتي با نسخه امروز نداشت، چرا كه فيلم مبتني بر قصه انبياء، داستان راستان است و با خيال بافي هاي معمول در رمان ها، فاصله بسيار دارد.


3) اگر ماجراهاي فيلمي كه داستان سه هزار سال پيش را بازگو مي كند و كارگردانش، سال ها قبل از قضاياي فتنه 88 فيلمنامه آن را نوشته و ماه ها قبل از خرداد سال گذشته، آن را به تصوير كشيده است، شباهت بسيار با حوادث سال پيش پيدا كرده، رمز و راز آن را بايد در حقيقتي جست كه از قضا، راه گم كردگان و تجديدنظرطلبان انقلاب از آن غافل بوده اند و آن اين واقعيت است كه خاستگاه فتنه، دل هاي ما آدميان است و ما همانها هستيم كه در ضميرمان، استعداد قبول حق و روي كردن به باطل را توأمان داريم. هرگاه به شيطان، ميدان دهيم، به عملگي از سوي او، تنور فتنه را گرم مي كنيم و آن زمان كه به خداوند رحمان پناه بريم، بر آتش فتنه، خاك مي پاشيم و آب سرد مي افشانيم.
فيلم زيباي ملك سليمان، حديث نفس ما آدميان است، نفس امّاره، نفس لوّامه و نفس مطمئنّه. سران فتنه، دل سپردگان به شيطانند و دائم در حال توطئه و ترديدافكني در دل توده مردم. اينان، اسباب حضور شياطين جن را در جامعه فراهم و نفس امّاره خلق را به جنبش درمي آورند تا آنجا كه از ميان ياران نزديك سليمان نيز، كساني به بند ابليس، گرفتار مي آيند. اما سليمان، كه خود، به جايگاه شريف نفس مطمئنّه راه يافته است، ياران خويش را از گذرگاه هاي سخت فتنه و كمين گاه هاي شيطان عبور مي دهد و آن دسته از قوم او كه اسير وسوسه جنيان شده و در فتنه گرفتار آمده اند، نيز به مدد تقوا و اطاعت از راهبر و مقتداي خويش، بر نفس سركش، نهيب مي زنند و با توبه، راه حق پيشه مي كنند.


4) تماشاي اين فيلم ملكوتي كه جلوه هاي بصري بي نظير در تاريخ سينماي ايران را به تصوير كشيده و شكوه سينما را به نمايش گذارده است، براي همه، به ويژه مشتاقان فيلم هاي فاخر، فرصتي مغتنم به شمار مي آيد اما فراتر از آن، فيلم ملك سليمان، به مثابه كلاس درسي است كه دريچه هاي تازه اي را براي شناخت خود، جهان هستي و روابط حاكم بر آن، پيش روي آدمي مي گشايد، او را بصيرت مي افزايد و كليد راهگشا و راهنماي عمل در دستش مي نهد.


5) و اما مقصود اصلي اين نوشتار:

اكنون، همه دستگاه هايي كه ماموريت ارتقاي فرهنگ ديني و فرهنگ اخلاقي و اجتماعي را بر دوش دارند، همه شخصيت ها و جايگاه هاي محترمي كه براي رشد معنوي مردم، خود را مسئول مي شناسند، همه آنهاكه بر سقوط ارزش هاي الهي و انساني؛ حاصل نفوذ وسوسه هاي شيطاني در دل مردم، بيمناكند، همه دولتمردان، همه عالمان دين، همه روشنفكران حوزه و دانشگاه، رسانه ها، همه امامان جمعه و واعظان اندرزگو و بالاخره همه آنها كه مسئوليت آموزش و پرورش، فرهنگ عمومي و رشد ايمان و اخلاق جامعه بر عهده شان است، مخاطب اين پيشنهاد نهايي اند، كه؛ براي بيشتر ديده شدن اين فيلم شكوهمند و اثرگذار، احساس وظيفه كنند. آيا نبايد وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم با هماهنگي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، ترتيبي اتخاذ كنند كه دسترسي اهالي مدرسه و دانشگاه به سينماهاي نمايش دهنده فيلم ملك سليمان، پرحجم تر، ارزان تر و آسان تر شود؟
آيا ائمه جمعه و سخنرانان مذهبي در كنار هشدارهاي گاه و بيگاه و انذارهاي مكرر درباره آسيب ها و خطرات ناشي از هجوم فرهنگي شياطين، نبايد بشارت توليد اين اثر ناب فرهنگ ديني و اخلاقي را به جامعه بدهند و در كساني كه تاكنون پايشان به سينما باز نشده، براي تماشاي اين فيلم ارزشمند و پاك، ايجاد انگيزه كنند؟
و آيا همه آنها كه بر اثرپذيري جامعه از فتنه هايي كه تا ظهور حضرت صاحب(عج)، هر روز پيچيدگي بيشتري پيدا مي كند، نگرانند، براي دامن زدن به يك شور ملي در استقبال از اين اثر سينمايي عظيم ضد فتنه، نبايد قدمي بردارند؟
والسلام



:: بازدید از این مطلب : 632
|
امتیاز مطلب : 81
|
تعداد امتیازدهندگان : 21
|
مجموع امتیاز : 21
تاریخ انتشار : سه شنبه 23 دی 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امیر علی

قطعاً ثمره طبیعی استقبال مردم شریف قم، ناامیدی دشمن و شاد شدن قلب دوستداران انقلاب است ولی این برکات تمام آن چیزی نیست که خدای متعال به خاطر این استقبال به مردم ما عنایت کرده است.

 

پس از طرح شبهه برخي رسانه ها كه با اشاره به نهي امام علي(ع) از پياده دويدن مردم انبار در كنار مركب ايشان بيان شده بود، حجت الاسلام عليرضا پناهيان به اين شبهه پاسخ داد.
به گزارش الف، پناهيان توضيح داد: در حكمت 37 نهج البلاغه آمده: «و قد لقيه عند مسيره الي الشام دهاقين الانبار فترجلوا له و اشتدوا بين يديه» در مسيري كه حضرت به سمت شام مي پيمودند، گروهي از مردم شهر «انبار» حضرت را ديدند كه شروع كردند پياده به دنبال امام و در مقابل ايشان دويدن، حضرت ابتدا اعتراضي نكردند، فرمودند اين چه كاري است كه انجام مي دهيد؟ مگر حضرت نمي دانستند آنها چه كار مي كنند؟ معلوم بود كه به استقبال آمده اند. اما منظور حضرت اين بود كه فلسفه كار شما چيست؟ آنها در جواب گفتند: «خلق منا نعظم به امراءنا» اين عادت ماست، هر كسي رئيس شود ما اين كار را برايش مي كنيم. بعد از اين كه فلسفه اين كار خود را بيان كردند، حضرت آنها را نهي كرده و فرمودند كه اين كار نفعي براي امراي شما ندارد. شما هم در دنياي خود ضرر مي كنيد و هم آخرتتان را خراب مي كنيد.
پناهيان درباره اين كه آيا استقبال مردم مي تواند صورت صحيحي نيزداشته باشد، گفت: اگر آن روز هم مردم شهر «انبار» به اميرالمومنين(ع) مي گفتند: «چون شما ولي الله و وصي پيامبر هستيد، به شما احترا مي گذاريم» يقينا اميرالمومنين برخورد ديگري مي كردند و مانع آنها نمي شدند. همان طور كه رسول خدا(ص) در زمان هجرت مانع استقبال مردم مدينه نشدند و حضرت رضا(ع) نيز استقبال كنندگان از خود در نيشابور را از اين كار نهي نكرده و حديثي به آنها هديه كردند. در حالي كه هر دوي اين استقبال ها پرشورتر و پرجمعيت تر از آن استقبال مردم شهر انبار بود.
اين كارشناس مسائل ديني خاطرنشان كرد: بنابراين نيت و انگيزه استقبال خيلي اهميت دارد و تعيين كننده است. اصل استقبال اشكالي ندارد؛ مهم اين است كه فلسفه آن چه باشد. اگر فلسفه آن شاه پرستي باشد، بايد ترك شود ولي اگر فلسفه آن خدايي باشد، نه تنها اشكالي ندارد، بلكه طبق روايات، يكي از اوصاف ياران امام زمان(ع) است. ما استقبال و بدرقه اي را خوب مي دانيم كه خودش قيام لله و تظاهرات ولايي است. وي در اين رابطه به نكته مهمي در رفتار امام خميني(ره) اشاره كرد و افزود: زماني كه امام(ره) در نجف يا قم تدريس مي كردند، شاگردانشان را از اين كه براي ايشان صلوات بفرستند نهي مي كردند و راضي نبودند شاگردان حتي احترامي در اين حد برايشان قائل باشند. مي گفتند صلوات را جاي ديگري بفرستيد. اما وقتي بعد از سال ها دوري از وطن بنا بود به ايران بازگردند، نه تنها از شكل گيري كميته استقبال ممانعت نكردند، بلكه توصيه ها و هماهنگي هايي را هم با آن كميته داشتند.
وي اضافه كرد: امامي كه راضي نبودند سر درسشان كسي به احترام ايشان بلند شود و صلوات بفرستد، از برنامه ريزي براي استقبال ميليوني در تهران ممانعت نكردند. چون اين استقبال، استقبال از شخص نبود؛ استقبال از شخصيت و جايگاه مقدس ولايت بود. بعد از انقلاب هم همين روش ادامه داشت. حضرت امام(ره) به ابراز ارادت مردم ميدان مي داد. چون اين ابراز ارادت به شخص ايشان نبود.
اين خطيب مشهور سپس الگوي رفتاري پيامبر اكرم در اين زمينه را يادآور شد و گفت: وقتي مردم آب وضوي پيامبر را به عنوان تبرك مي بردند، ايشان مانع نمي شدند. چرا به آنها نمي فرمودند: «اين چه كاري است كه مي كنيد؟ خودتان را ذليل نكنيد!» چون مي دانستند مردم اين كار را به خاطر خدا و با معرفت انجام مي دهند. اگر مردم مي گفتند: «هر كسي رئيس ما باشد وقتي دست و صورتش را مي شويد ما آب وضويش را جمع مي كنيم»، قطعا حضرت مانع مي شدند.



:: بازدید از این مطلب : 648
|
امتیاز مطلب : 67
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
تاریخ انتشار : سه شنبه 23 دی 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امیر علی

پشت پرده انتخاب علی مطهری در انتخابات هیات نظارت بر مطبوعات به روایت رسایی

 

این مطلب قصد هیچ گونه توهینی نسبت به رئیس مجلس ندارد. فقط طرف خطاب آن اطرافیان نا مطلوب رئیس مجلس است. و فصد حجت الاسلام حمید رسایی فقط شفاف سازی و اطلاع رسانی بوده که مردم خودشان هم در اصلاح مجلس به مجلسیان انقلابی یاری برسانند.

در ضمن ما نمی گوییم انتخابات هیات نظارت بر مطبوعات ایراد دارد یا مثلا تقلب شده

ما به رئیس و شورای مرکزی فراکسیون اصولگرایان اعتراض داریم که چرا مانند بقیه انتخاب کردن نماینده های مجلس، باید فراکسیون اصولگرایان تشکیل جلسه بدهد و در یک نماینده به نمایندگی جریان اصولگرایی به اجماع برسند.

فراکسیون بدرد همین مواقع می خورد.

آیا انتظار نا بجایی است؟

مدیر وبلاگ

 

حجت الاسلام حمید رسایی نماینده مجلس شورای اسلامی در سایت شخصی خود یادداشتی تحت عنوان "پشت پرده انتخاب علی مطهری در انتخابات هیات نظارت بر مطبوعات" منتشر کرد.

به گزارش شبکه ایران، در یادداشت حجت الاسلام حمید رسایی آمده است:

انتخاب ناظر مجلس شورای اسلامی در هیات نظارت بر مطبوعات با طراحی هایی که شده بود در دستور کار مجلس قرار گرفت . در خصوص این انتخابات و نتایج آن گفتنی هایی هست که به آن می پردازم :

1 . روز شنبه که دستور هفتگی جلسات این هفته مجلس را بررسی می کردم ، از در دستور قرار گرفتن یکباره این موضوع تعجب کردم . با دوستان دیگر صحبت کردم تا نسبت به این موضوع حساس شوند . پیگیری های صورت گرفته در همان روز نشان می داد که بنا نیست جلسه فراکسیون اصولگرایان برای تعیین تکلیف این موضوع تشکیل شود ، بهانه هم این بود که آقای لاریجانی در سفر ارمنستان هستند و آقای ابوترابی نیز در سفر ژنو .

2 . صبح روز یک شنبه در صحن علنی ، مجددا موضوع را به دوستان یادآوری کردم . پیگیری کردند پاسخ این بود که بنا شده بود منتظر بمانند تا آقای لاریجانی از سفر بیاید و جلسه فراکسیون برقرار شود ... سه شنبه صبح از همان ابتدای ورود در صحن علنی کارت ها بین نمایندگان توزیع می شد ! آقای کواکبیان که از کاندیداهای اصلی این انتخابات بود، هیچ تلاشی برای انتخاب شدن نمی کرد ؟! برخی از نمایندگان با اصرار و حتی گاهی به شوخی و به زور (!) کارت رای همکاران را از دستشان می گرفتند تا نام خود را بنویسند.

3 . به همراه برخی از دوستان با مراجعه به هیات رییسه نسبت به وضع موجود اعتراض کردیم اما موضوع در دستور قرار داشت و کارت ها هم توزیع شده بود . آقای لاریجانی حساسیت خاصی نداشت و به چند تذکر شفاهی و خصوصی به این نمایندگان اکتفا کرد.

4 . با تغییر مدیریت جلسه و استقرار آقای صدر در جایگاه هیات رییسه ، اعتراض ها متوجه آقای صدر شد . یکی از نمایندگان ادعا می کرد که بیش از 60 کارت رای را جمع کرده است ! نهایتا آقای صدر اعلام کرد که به دلیل جمع آوری کارت ها توسط برخی از نمایندگان ، انتخابات را امروز برگزار نمی کنیم .

5 . آقای کوثری پیگیر صحبت با آقای لاریجانی برای برگزاری جلسه فراکسیون اصولگرایان بود تا این موضوع صبح روز سه شنبه در مجمع عمومی فراکسیون جمع بندی شود و یک نفر از اصولگرایان در صحن علنی معرفی شود. ساعت 4 بعد از ظهر از آقای کوثری پیگیر نتیجه مذاکره با آقای لاریجانی شدم ، گفتند که علی رغم پیگیری بسیار تا الان دفتر آقای لاریجانی امکان ارتباط را فراهم نکرده . همان وقت مجددا ایشان کار را پیگیری کرد که بالاخره توانست با آقای لاریجانی صحبت تلفنی کند.

6 . آقای لاریجانی گفتند که ظاهرا امکان تصمیم فراکسیونی نیست ! چون اعضا به تصمیم هیات رییسه فراکسیون تن نمی دهند ، اعضای شورای مرکزی هم که هنوز در تمام استان ها انتخاب نشده اند، امکان برقراری جلسه مجمع عمومی هم نداریم چون وقت نداریم ! پیشنهاد برگزاری جلسه مجمع عمومی در صبح سه شنبه هم با استقبال ایشان مواجه نشد و کلا برگزاری مجمع عمومی فراکسیون منتفی شد! آقای کوثری پیشنهاد داد که انتخابات به تاخیر بیفتد تا فرصت برگزاری جلسه فراکسیون باشد که آقای لاریجانی گفت ظاهرا فرصت ناظر دور قبل تمام شده و باید انتخابات برگزار شود.

7 . امروز صبح (چهارشنبه) به دفتر آقای ابوترابی رفتم و به عدم تشکیل جلسه فراکسیون برای جمع بندی در خصوص این موضوع مهم اعتراض کردم . آقای ابوترابی هم قبول داشت که باید فراکسیون جلسه تشکیل می داد اما معتقد بود چون موضوع در دستور قرار گرفته ، چاره ای نیست باید بین خودمان جمع بندی کنیم و رای گیری شود .

8 . امروز قبل از شروع جلسه به آقای لاریجانی مراجعه کردم و از عدم برقراری جلسه فراکسیون برای تعیین تکلیف این موضوع انتقاد کردم . آقای لاریجانی گفت که من خبر نداشتم و حالا هم که در دستور قرار گرفته ، چاره ای نیست دوستان باید توافق کنند به یک نفر رای دهند . گفتم که اساسا فراکسیون را برای این مواقع تشکیل داده ایم! اگر در این مواقع هم فراکسیون اصولگرایان تشکیل نشود پس به چه درد می خورد؟

9 . درخواست کردم که چون مشکل آیین نامه ای هم ندارد ، انتخابات را به تاخیر بیندازد تا فراکسیون هم تشکیل جلسه دهد ، تاکید هم کردم که اگر جلسه فراکسیون را برگزار نکنید و اصلاح طلبان با برنامه ریزی فرد مورد نظر خود را به کرسی بنشانند، انتقادات متوجه شما خواهد بود و اولین منتقد هم خود من هستم ، بعدا گلایه نکنید که ما قصد تخریب داریم . آقای لاریجانی گفت حالا که از اصلاح طلبان هم کسی کاندیدا نیست، پس مشکلی متوجه ما نیست !

10 . تازه فهمیدم که چرا بر خلاف دوره های قبل ، از میان اصلاح طلبان کاندیدایی برای کلیدی ترین جایگاه نظارت بر مطبوعات به میدان نیامده ! در بین کاندیداهایی که نامشان مطرح شده بود ، نام آقای مطهری مشکل و ابهامم را بر طرف کرد .

11 . در مقابل اما آقای کامران بود و من ! برخی از نمایندگان معتقد بودند که در خصوص آقای کامران به دلیل اعلام خبر وام صد میلیونی به نمایندگان توسط ایشان ، در مجلس نسبت به وی حساسیت وجود دارد و به همین دلیل برخی از دوستان نیز اصرار داشتند تا من هم کاندیدا بمانم . در مقابل برخی دیگر نیز معتقد بودند که نسبت به من نیز در بین اصلاح طلبان و اصولگرایان حامی موسوی و همسو با لاریجانی نیز حساسیت هایی وجود دارد. این نگرانی درخصوص هر دوطرف وجود داشت .

12 . نیم ساعت قبل از رای گیری موضوع را واگذار به استخاره کردم . حاج آقای آقاتهرانی استخاره ای گرفت ، پاسخ این بود که محکم و با توکل به خدا وارد شو ! با توزیع برگه آرا حرف و حدیث ها شروع شد که رسایی رای ندارد همه باید به یک نفر رای دهیم . کم کم تردید در بین دوستان نماینده و حتی برخی از همفکران خودمان هم حاکم شد . بعد از رای گیری برخی از دوستان نزدیکم هم عذر خواستند و گفتند که چون احتمال دادیم شما رای نمی آوری ما هم به کامران رای دادیم ... برای من مهم نبود بالاخره دوستانی احساس وظیفه کرده بودند که رایشان چیز دیگری باشد اما این انتقاد به جبهه نمایندگان مقابله کننده با فتنه گران وارد است که برای این امور در مجلس لابی نمی کنند.

13 . نتایج آرا اعلام شد :‌ مطهری 90 رای ، کامران 57 رای ، قاضی پور 16 رای ، محمدی 13 رای و رسایی 5 رای . جالب اینجاست که در تحلیل آرا مشخص می شود که اگر من هم کاندیدا نمی شدم ، نتیجه آرا تغییر نمی کرد. حتی اگر دو کاندیدای دیگر (قاضی پور و محمدی) هم به میدان نمی آمدند باز هم مطهری منتخب مجلس می شد چون کسانی که به آقای قاضی پور رای دادند با نبود وی قطعا به کامران هم رای نمی دادند ، بله قطعا آقای مطهری در صورت کاندیدا شدن در فراکسیون اصولگرایان که اصلاح طلبان در آن حضور ندارند ، فقط همان 30 رای اصولگرایان حامی موسوی را به دست می آورد و در خصوص یک کاندیدای دیگر یک پارچگی به وجود می آمد .

14 . در حقیقت ائتلاف طراحی شده آقای لاریجانی و اصلاح طلبان، هر چند نتوانست در انتخابات های قبل نتیجه دهد اما در این مورد ، جلوگیری از تشکیل جلسه فراکسیون توسط آقای لاریجانی از یک سو و حمایت یکپارچه اصلاح طلبان و هواداران آقای لاریجانی از سوی دیگر نتیجه داد و آرای 60 نفره اصلاح طلبان در کنار آرای 30 نفره اصولگرایانی که قبلا در انتخابات ریاست جمهوری ستاد انتخاباتی اصولگرایان حامی موسوی را تشکیل داده بودند ، آقای مطهری را به هیات نظارت بر مطبوعات رساند.

15 . نکته ای که مهم است و بنده همین امروز متوجه آن شدم این است که براساس اعلام کتبی مدیر کل ساماندهی امور ناظرین به هیات رییسه ، عضویت آقای کامران در هیات نظارت بر مطبوعات در تاریخ 18 تیر امسال پایان یافته بود . یعنی از سه ماه قبل باید این انتخابات برگزار می شد ، یعنی سه ماه فراکسیون فرصت داشت تا تشکیل جلسه دهد و در این باره تصمیم بگیرد اما انتخابات آن به تاخیر افتاده بود ، یعنی هیات رییسه می توانست یک هفته دیگر هم مانند این سه ماه انتخابات را به تاخیر بیندازد تا فراکسیون تشکیل جلسه دهد ولی چرا اصراری وجود داشت تا این انتخابات بدون طی مسیر فراکسیون اصولگرایان همین امروز برگزار شود؟

16 . اکنون انتخابات هیات رییسه فراکسیون اصولگرایان مطرح است و برخی از دوستان با خوشبینی مصاحبه می کنند که ترکیب هیات رییسه فراکسیون تغییر خواهد کرد اما من با جدیت معتقدم که در طول هفته تعطیلی جلسات مجلس و پس از طی چند جلسه پشت درهای بسته ، مانند سال گذشته باز هم داستان تکرار می شود و آنهایی که سوراخ دعا را مجلس پیدا کرده اند به نتیجه ای که می خواهند می رسند!

17 . و اما در پایان : بدنه جریان اصولگرایی در جامعه منتظر تغییر از درون مجلس اصولگرا نباشد ، مجلسی که در پس از بیانات رهبری 150 تن از آنها طرح نظارت بر نمایندگان را امضا کنند ولی 79 رای می آورد ، مجلسی که به دو روز تعطیلی عید فطر مردم رای نمی دهد ولی برای خودش یک ماه تعطیلات تابستانی را می پسندد ، مجلسی که طرح لغو کاهش تعرفه خودرو در آن رای نمی آورد ولی در یکشنبه سیاه آن ، وقف دانشگاه آزاد رای می آورد و ... قطعا از انتخابات های مختلف آن امثال کامران ، ‌کوچک زاده یا رسایی بیرون نخواهد آمد بلکه علی مطهری که مخالف طرح نظارت بود و مدافع فتنه گران و ادبیات فاخرش در مجلس استفاده از الفاظ بتمرگ و خفه شو و (...) است ، رای خواهد آورد.



:: بازدید از این مطلب : 643
|
امتیاز مطلب : 78
|
تعداد امتیازدهندگان : 21
|
مجموع امتیاز : 21
تاریخ انتشار : سه شنبه 23 دی 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امیر علی

با اعلام خبر سفر رهبر معظم انقلاب اسلامی به استان قم، فضای مجازی اینترنت نیز رنگ و بوی استقبال به خود گرفته است.

طلاب و فضلای حوزه های علمیه با راه اندازی جنبش اینترنتی استقبال از رهبر معظم انقلاب، خود را برای استقبال باشکوه از رهبر معظم انقلاب اسلامی آماده می کنند.

قابل ذکر است، جدا از جنبش اینترنتی خودجوش طلاب و فضلای حوزه های علمیه، ستاد حوزوی استقبال از رهبر معظم انقلاب اسلامی به صورت رسمی اقدام به راه اندازی پایگاه اینترنتی مهر حوزه با نشانی http://mehrehozeh.ir کرده است.

همچنین خبرگزاری رسا و مرکز خبر حوزه های علمیه به صورت جداگانه اقدام به انتشار ویژه نامه سفر مقام معظم رهبری به استان قم کرده اند.

علاقه‌مندان به استفاده از این وبلاگ، دریافت آخرین اخبار و لوگوی بوی بهار می توانند به نشانی اینترنتی http://khamenehei.mihanblog.com مراجعه کنند.



:: بازدید از این مطلب : 639
|
امتیاز مطلب : 77
|
تعداد امتیازدهندگان : 19
|
مجموع امتیاز : 19
تاریخ انتشار : سه شنبه 23 دی 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد